انگار کلمات به هم قُفل و بَست شده اند و خودشان را به هر قیمتی رسانده اند تا مرا زجر کش کنند .
که بشوند دوزخی میان من و آخرین تکانِ دستهای ت برای بدرقه ام .
و در آخرش سکوت بی پاسخ .
من میخواهم آنقدر عذابت بدهم تا که نفرینم کنی .
تا که این نفرین ها باز هم مرا بسوزاند .مثلِ آن روزها که عاشق ت بودم .
آن وقتها که تا مغز استخوانم می سوخت از انتظار اندکی پاسخ از سوی ت .
آنقدر گاهی درد میکشیدم که باید کلمات می آمدند به جای تو .
همین اراجیفی که برچسب و انگ خیالات به آن زده ای .
که بیایند چانه ام را بالا بگیرندجای تو و بگویند که دیگر بس است عذاب کشیدن .
تو دیگر بخشوده شده ای .
روزها را میخواهم تند و تند بگذرانم .چرا؟ نمیدانم !!!!
شاید که در کارِ کُشتن وقت هستم .
پس وقتی کنار من هستی مثل وقتی که دست هایم را بالای اجاقِ کلبه ی چوبی امان وسط همان جنگل رویاییِ اولین دیدارمان میگیرم تا گرم شود ، بسوزد.دستهایم را بگیر !
نگران نباش ! تو میدانی که کجای این تن بمانی که نسوزی .
"سیاچومه"
موسیقی بی کلام فوق العاده زیبا و شنیدنی نهنگ تنها ( whale ) از گروه iday
تو ,ت ,مرا ,تند ,آنقدر ,میخواهم ,تا که ,را میخواهم ,میخواهم تند ,تند و ,و تند